جدول جو
جدول جو

معنی عهد نوشتن - جستجوی لغت در جدول جو

عهد نوشتن
(فِ کَ دَ)
نوشتن پیمان و قرارداد. معاهده نوشتن. عهد نبشتن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
عهد نوشتن. پیمان نوشتن:
به مهرش منوچهر عهدی نبشت
سراسر ستایش بسان بهشت.
فردوسی.
نبشتند عهدی ز شاپور شاه
کز آن پس نراند ز ایران سپاه.
فردوسی.
نبشتند عهدی به فرمان شاه
که هرمزد را داد تخت و کلاه.
فردوسی.
آن روز که امیر فارس فرمان یافت، گفت (یعقوب لیث) که شاید آن شغل را؟ گفتند سبکری که مرد باخردی است. عهد نبشتند و خلعت دادند. (تاریخ سیستان)
لغت نامه دهخدا
(تُ مَ نِ /نَ دَ)
راه نوشتن. راه نوردیدن. ره نوردیدن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به ره نوردیدن شود
لغت نامه دهخدا